lafe eshgh
عشق و عاشقي
شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 7:49 :: نويسنده : عاشق عشق سراسر وجودم را گرفته و مرا در کوچه های باریک خود به هر سو می کشاند.قلبم قسم خورم به بود تو بهانه ام وجود تو شنبه 30 دی 1391برچسب:, :: 7:44 :: نويسنده : عاشق در کوچه های شب قدم میزنم خسته و بی کس وبی صدا در اقیانوس غم قدم میزنم در تار و پود قلبم نقشی نبود شیشه ی تنهایی ام را سنگ میزنم شیشه ی تنهایی گویی ز آهن است سنگ را بر آن بی اثر میزنم بر چهره ام دگر رنگی نمانده است رخ بی رنگ را رنگ سیاهی میزنم صدایم در سرای بی کسی ناید به گوش غصه ام را با خون دل هم میزنم مانده ام تنها در این دنیایه پوچ میدانم عاقبت ،خود را دار میزنم برای کلام عشق دوست داشتن را سرودم برای گذراز اندوه به لحظه های با تو بودن اندیشیدم برای دوستی مهربانی و صداقت را بخشیدم برای تنهایی همدردی ندیدم برای آشنایی به آسمان دلت پر کشیدم دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, :: 20:50 :: نويسنده : عاشق همه می پرسند:
چیست در زمزمه مبهم آب؟
چیست در همهمه دلکش مرگ؟
چیست در بازی آن ابر سپید؟
روی این آبی آرام بلند ادامه مطلب ... دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 20:49 :: نويسنده : عاشق امشب مثل هرشب نبود آسمان چشمانم به جای ستاره پر شده از قطره های باران و بر بام دلم بارید.
امشب آسمان نگاهم رعد و برقی داشت که درختان قلبم را به آتش کشید. نمی دانم چرا وجودم را یکباره
طوفانی در بر گرفت و سوز سرما مهمان خانه قلبم شد. امشب یک نفر با گامهای خیسش و پالتوی
بارانیش افکار و رویاهایم را نمناک کرد کسی بود که با خودش یک سبد تنهایی و یک بقچه صداقت داشت که می خواست در وجودم پنهان شود. غریبه ای که انگار سالهاست که مرا می شناسد غریبه ای که مثل تو ... یه غریبه آشنا
اشک هایی که هرشب روی بالشت به جای من می خوابن .... خسته ام .... خسته
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||
![]() |